پسر خوشگل. امرد. پسر زیباروی. ساده: و در موضع سقاه هر خوش پسری ظریف منظری... کمر بر میان بسته... (جهانگشای جوینی). گروهی نشینند با خوش پسر که ما پاکبازیم و صاحبنظر. سعدی. آن خوش پسر برآمد از خانه می کشیده مایل به اوفتادن چون میوۀ رسیده. صائب (از آنندراج)
پسر خوشگل. امرد. پسر زیباروی. ساده: و در موضع سقاه هر خوش پسری ظریف منظری... کمر بر میان بسته... (جهانگشای جوینی). گروهی نشینند با خوش پسر که ما پاکبازیم و صاحبنظر. سعدی. آن خوش پسر برآمد از خانه می کشیده مایل به اوفتادن چون میوۀ رسیده. صائب (از آنندراج)